شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان/فضل خداوند حامی ایمان انسان
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۰۳۷۳۳
ایسنا/قم استاد حوزه گفت: اگر فضل خداوندی نبود، انسان با پیروی از شیطان از گمراهان و زیانکاران میشد.
حجتالاسلام والمسلمین هادی عباسیخراسانی، مدرس سطح عالی حوزههای علمیه گفت: در دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان میخوانیم: «اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ؛ خدایا در این ماه درهای فضلت را به روی من بگشا و برکاتت را بر من نازل فرما و به موجبات خشنودیت موفقم بدار و در میان بهشتهایت جایم ده، ای برآورنده خواهش درماندگان».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در شرح فراز «اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ» افزود: اولین خواسته ما در روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان این است که خداوند درهای فضلش را به روی ما بگشاید، ماه رمضان، ماه فتح است؛ ماه بازشدن درهای رحمت و بسته شدن درهای عذاب و شیطانی است. فضل از جمله صفاتی است که قرآن کریم آن را به خدا نسبت داده است. فضل در قرآن ۱۰۴ بار به کار رفته است و ۹۰ آیه در مورد فضل و رحمت الهی است.
این مدرس حوزه علمیه قم تصریح کرد: فضل در لغت به معنای افزونی و زیادت در چیزی است و به هرعطیهای که دادن آن واجب نیست گویند و افضال هم به معنای احسان است، (معجم مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۵۰۸؛ راغب اصفهانی، ص۶۳۹).
وی افزود: فضل به معنی برتری و مقدار زائد بر حد وسط است و بهطور کلی به تمام مواهبی که خدا بر دیگران ارزانی داشته و بیش از استحقاق است، اطلاق میشود (پرتویی از قرآن، ص ۲۳۶)؛ چنانچه در سوره مبارکه بقره، آیه ۲۴۳ میفرماید: «انَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُون؛ خدا بر همه مردم صاحب فضل است ولی اکثر مردم سپاسگزار نیستند» و در سوره آل عمران، آیه ۷۴ خود را صاحب فضل بزرگ میداند: «یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم».
حجتالاسلام عباسیخراسانی تصریح کرد: فضل در قرآن به دو معنا آمده است: یکی به معنای برتری و دیگری به معنای عطیه و احسان است و البته معنای دوم از مصادیق معنای اول است؛ به نظر میرسد آنچه در دعای امروز مد نظر است، معنای دوم فضل یعنی عطیه و احسان است.
وی گفت: از جمله مصادیق فضل در قرآن، اسلام، رسالت، بذل در مال، سپاسگذاری، روزی در دنیا و آخرت و بهشت است، فضل خداوند است که درهای رحمت و برکت را بر انسان باز و انسان را به سوی صراط مستقیم هدایت میفرماید، اگر فضل خداوندی نبود، انسان با پیروی از شیطان از گمراهان و زیانکاران میشد؛ چنانچه خداوند در قرآن میفرماید «وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیطَانَ إِلَّا قَلِیل؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز اندکی قطعا از شیطان پیروی میکردید»، (نساء/۸۳)، «فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، از زیانکاران بودید»، (بقره/۶۴).
این مدرس حوزه خاطرنشان کرد: چیزهایی که سبب میشود انسان مشمول فضل و رحمت الهی شود، بندگی خالصانه، اطاعت از دستورات خداوند، دعا و اظهار خضوع در پیشگاه باریتعالی است و هرچه این اعمال خالصتر باشد، قابلیت آدمی برای دریافت فضل خداوند بیشتر میشود.
وی گفت: در دعای جوشن کبیر میخوانیم: «یامن فضله عمیم»؛ ای کسی که فضل او عمومیت دارد و گسترده است و اختصاص به گروه خاصی ندارد، فضل خداوند همچو باران سرازیر است و همه انسانها بلکه همه موجودات از این فیض بیکران برخوردارند، ولی هرچه زمینه دریافت فراهمتر باشد، بهرهمندی بیشتر خواهد بود.
حجتالاسلام عباسیخراسانی یادآور شد: در فراز «وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ» از خداوند میخواهیم، برکات خویش را بهسوی ما نازل کند؛ ماه رمضان، ماه برکت است چنانچه پیامبر(ص) در خطبه شعبانیه، فرمودند: ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت بهسوی شما روی آورده است؛ در فراز اول از خداوند خواستیم تا دربهای فضل و رحمتش را بهسوی ما بگشاید که در نتیجه آن برکات و رحمات الهی بهسوی انسان سرازیر میشود.
ذات اقدس الهی سرچشمه برکت است
وی گفت: برکت در لغت به معنای استقرار یا افزایش و رشد نمودن یا نیکبختی است؛ چنانچه خیری کثیر استقرار یابد و ثابت شود و از طرفی دیگر رشد کند، به آن با برکت گویند، چه برکت مادی باشد و چه معنوی؛ مصادیق برکت در قرآن کریم بسیار است که از جمله آن ذات اقدس الهی است که با عنوان تبارک یاد شده و سرچشمه برکت است، خود قرآن نیز مبارک است و شب قدر نیز از زمانهای با برکت معرفی شدهاست؛ «إِنَّا أَنزَلْنَهُ فیِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِین؛ که ما آن را در شبی پربرکت ( شب قدر ) فرو فرستادیم، چرا که ما همواره با فرستادن وحی به سوی پیامبران، مردم را هشدار دادهایم»، (دخان/ ۳).
حجتالاسلام عباسیخراسانی یادآور شد: عوامل زیادی سبب نزول برکت در زندگی انسان میشود؛ یکی از این عوامل تقواست؛ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم»، (اعراف/۹۶).
وی گفت: عامل دیگر جلب برکت، قرآن و تلاوت قرآن است؛ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): «الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ؛ اگر در خانهای قرآن خوانده شود، خدا به این خانه برکت میدهد»، (کافی، ج۲، ص۶۱۰)، عامل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، توجه به عدل است؛ «بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَکَاتُ؛ بواسطه عدل برکت زیاد میشود»، (غررالحکم، ص۴۴۶).
حجتالاسلام عباسیخراسانی اظهار کرد: عوامل افزایش برکت بسیار زیاد است که به سه مورد اشاره کردیم؛ برخی امور هم سبب میشود برکت از زندگی انسان سلب شود، پیامبر(ص) میفرمایند: چهار چیز است که اگر در هر خانهای بیاید خدا برکت را از آن خانه برمیدارد؛ ۱- خیانت ۲- سرقت ۳- شرب خمر ۴- زنا ۵- قسم ۶- کلک ۷- گناه و دوری از عالم ربانی؛ در این روز از خداوند میخواهیم برکات را به زندگی ما نازل کند و ما را از آنچه که موجب سلب برکت مادی و معنوی میگردد، باز دارد.
رضایت خدا، غایت و هدف انسانهای مؤمن است
این کارشناس حوزوی عنوان کرد: در فراز «وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ» توفیق رضایت و مرضات باری تعالی را خواستاریم؛ رضایت و خشنودی خداوند، غایت و هدف انسانهای مؤمن است؛ رضایت الهی تنها از راه بندگی او کسب میشود، کسی که از خدا و رسول پیروی کند و مطیع اوامر و نواهی خداوند باشد، خدا از او خشنود و راضی است و او نیز از خداوند خشنود است؛ «رضی الله عنهم و رضوانه ذلک الفوزالعظیم؛ خداوند از آنها راضی است و آنها نیز از خداوند راضیاند و این همان رستگاری عظیم است»، امام علی(ع) نیز میفرمایند: «رِضَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ مَقْرُونٌ بِطَاعَتِهِ؛ رضایت خداوند تعالی، مقرون به طاعت او میباشد»، (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۸۲).
وی افزود: عابدی از بنی اسرائیل مدت طولانی به عبادت خدا اشتغال داشت، در عالم خواب به او گفته شد: فلان زن از دوستان تو، در بهشت است، وقتی بیدار شد، سراغ آن زن را گرفت تا او را یافت، سه روز او را مهمان خود کرد تا ببیند چه عملی انجام میدهد که اهل بهشت شده است.
حجتالاسلام عباسیخراسانی ادامه داد: ولی دید او یک زن عادی است، شبها که عابد شب زندهداری میکند، او میخوابد، روزها که عابد روزه میگیرد، او روزه نمیگیرد و در امور دیگر نیز کار خاصی از او مشاهده نکرد تا اینکه به او گفت: آیا غیر از آن چه از تو دیدم، عمل دیگری هم داری؟ او گفت: نه به خدا اعمالم همین است که دیدی! عابد اصرار کرد که فکر کن و به یاد بیاور که چه عمل نیکی داری، سرانجام زن گفت: من یک خصلت دارم که همواره راضی به رضای خدا هستم؛ اگر در سختی باشم، آرزوی آسانی نمیکنم؛ اگر بیمار باشم، آرزوی سلامتی نمیکنم و اگر در گرفتاری باشم، آرزوی آسایش نمیکنم؛ عابد جریان را دریافت و گفت: سوگند به خدا! این خصلت، خصلت بزرگی است که بسیاری از داشتن آن عاجزند.
وی گفت: در فراز سوم «وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ» از خداوند میخواهیم ما را در میان باغهای بهشت جای دهد؛ در واقع از خداوند مسکن بهشتی میطلبیم، آن هم نه در هرجایی از بهشت، بلکه در وسط جنات و بهترین مکان و درجه بهشت، اکنون که از خدا خواستیم درهای فضل و رحمتش را بهسوی ما باز کند و برکات خویش را بر ما نازل کند، تا به رضوان و خشنودی او دست یابیم، از او بهترین و با ارزشترین چیزها را میطلبیم که برترین جایگاه در بهشت است؛ امام سجاد(ع) در مناجات «خَمس عَشَر» می فرماید: مرا از آن بندگان خاص و ممتاز خود قرار بده که در میان بهشت خود جای دادی.
حجتالاسلام عباسیخراسانی با اشاره به فراز «یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ» خاطرنشان کرد: همه این خواستهها را از تو میخواهم ای خدایی که دعای شخص مضطر را اجابت میکنی، مضطر در لغت به معنای درمانده و ناچار است یعنی کسی که هم راهها بر او بسته شده و چارهای ندارد، خداوند در آیه ۶۲ سوره مبارکه نمل میفرماید: «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء»، آنگاه که تمام درها به روی انسان بسته میشود، تنها کسی که راهگشای انسان است و درهای رحمت را بهسوی او باز میکند، ذات اقدس الله است؛ یکی از شرایط استجابت دعا این است که انسان از هرچه غیر او است قطع نظر کند و با حالت اضطرار رو به سوی معبود یگانه آورد و حاجت خویش را از او بطلبد؛ در روایات آمده است که مضطر واقعی حضرت امام زمان(عج) است.
وی گفت: از نکات بیان شده، در مییابیم که یکی از رموز استجابت دعا، اضطرار است، به همین دلیل در این روز از ماه مبارک رمضان خدا را با این نام صدا میزنیم و از او میخواهیم حاجات و خواستههای ما را برآورده سازد که در رأس آنها ظهور حضرت ولی عصر(عج) است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری فضل خداوند فضل و رحمت چنان چه اگر فضل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۰۳۷۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله جوادی آملی: فریب، راه نیست و با آن نمیتوان زندگی کرد
آیتالله جوادی آملی ۱۹ اردیبهشت ماه در درس اخلاق خود به شرح فرازی دیگر از نهجالبلاغه پرداخت که متن سخنان ایشان به شرح زیر است؛
حضرت امیر(ع) در تعبیر زیبایی فرمودند: الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ، لَا دَارُ مَقَرٍّ؛ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ، رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا. دنیا قرارگاه نیست و قرارگاه، آخرت است که ما در آنجا ثابت میشویم و نه ساکن؛ لذا اگر میلیاردها سال هم آنجا باشیم خسته نمیشویم؛ خستگی برای ساکن است و نه ثابت؛ فرشتگان میلیاردها سال زنده هستند و خسته نشدهاند پس ما در آخرت به دارالقرار میرسیم و خسته هم نمیشویم گرچه با همین بدن خواهیم رفت. لذا فرشته مرگ ندا میدهد و میگوید هر چه جمع کنید از شما گرفته خواهد شد.
دنیا دار عبور است ولی برخی کودک ۸۰ و ۹۰ ساله هستند لذا در این سن هم فقط دائما این حرفها را میزنند که ما اینقدر راه میرفتیم و میخوردیم و افتخار به چیزهای بچهگانه میکنند. اینها در زمان حرکت کردهاند نه در مسائل دینی؛ فرمود برخی ابنای دنیا هستند و دنیای دار مقر نیست و دار ممر است. برخی خود را فروختهاند زیرا هر صحنهای پیش بیاید در آن حاضرند و خودفروشی کرده ولی عدهای در دنیا با خدا معامله کردهاند و بدن و حیات و جانشان را داده و شرف و انسانیت را خریدهاند و آزاد شدهاند؛ جهاد اکبر و اصغر کرده و با کوشش فراوان خود را خریدهاند. پس در همین سرزمین یک عده برده و یک عده هم آزاد میشوند.
حضرت امیر(ع) خود را سخنگوی قرآن معرفی کرده است گرچه همه از قرآن بهره میبرند؛ ولی ایشان فرمود که قرآن را باید مورد استنطاق قرار داد و من آن را به استنطاق در میآورم و من سخنگوی قرآن هستم. قرآن دنیا و مردم دنیا را معرفی و وظیفه انسانها را در دنیا معرفی کرده است؛ فرمود: این دنیا شامل کودکی، نوجوانی، جوانی، سالمندی و پیری است؛ شیخ بهایی فرمود وضع مردم در این ادوار تاریخی در سوره حدید بیان شده که فرموده است: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا ۖ وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ.
انسان یا کودک است و دنبال بازی، یا دنبال اشتغال و مراحل بعد تا پیری است که برای او «دارم دارم» مطرح است. پس دنیا از دوره کودکی تا پیری به این چند قسمت قابل تقسیم است؛ لعب و لهو؛ لعب، لعاب دهان است که هیچ کسی با سرگرمی و لعاب سیر نمیشود و با دست خالی برمیگردد. اگر تشنه بخواهد خود را با لعاب دهن سیراب کند فریب خورده است. خداوند در این آیه نتیجه گرفته است که این ادوار پنجگانه در نهایت متاع غرور و فریب است.
استعمار مورد پسند خداخداوند این دنیا که سراسر نور است و هر چیزی در زمین آیتی است تا ما را به الله برساند آفریده است و فرمود من شما را استعمار میکنم؛ استعمار هم دو نوع است یکی پلید و دیگری مطلوب؛ خداوند در سوره هود فرمود من شما را استعمار میکنم یعنی از شما میخواهم زمین را آباد کنید و از دل کوه، معدن بیرون بیاورید؛ من از شما میطلبم که سرزمین خود را آباد کنید. وَإِلَیٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیْرُهُ ۖ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ ۚ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ؛ ما همه نعمات را به شما دادهایم و همت کنید تا کشورتان آباد شود و نباید منتظر دیگران باشید؛ بنابراین آبادنی و عمارت فقط برای مساجد نیست بلکه فراوان میتوان «انما یعمر» را مورد استدلال قرار داد.
پس عدهای در همین دنیا خود را خریدند که خدا از آنان به عنوان شهدا و مجاهد و .. یاد کرده است؛ برخی در مورد پیامبر(ص) گفتهاند که نباید تعبیر رحلت در مورد ایشان به کار برود؛ در قرآن از شهدای جبهه به عنوان شهید یاد نشده است و از کسانی که مقتول در راه خدا هستند به عنوان شهید یاد شده است؛ شهید قرآنی، شاهد است و پیامبر هر امتی هم شاهد اعمال امت خود است پس پیامبر هم شهید امم و هم شهید بر همه شهدا و انبیاء است: فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَیٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِیدًا؛ بنابراین اگر حضرت امیر تعبیر به شهید قرآنی کرده است مراد این نوع شهید است.
خدا از همه طلب کرده است که زمین را آباد کنیم و ابادانی زمین به این نیست که منتظر کسی باشیم؛ سفارش به اقتصاد مانند سفارش به راهپیمایی نیست بلکه نیازمند علم و فن و مدیریت است؛ فرمود بروید کار کنید ولی بعد از اینکه درس خواندید یا اینکه از افراد درس خوانده استفاده کنید. مرحوم صاحب وسائل در جلد ۱۷ صفحه ۴۰ و ۴۱ این روایت را نقل کرده است که از امام باقر(ع) از وجود امیرالمؤمنین نقل کرد که من وجد ماء و ترابا ثم ...؛ کسی که آب و خاک دارد و دست فقر به سوی دیگران دراز کند خدا او را از رحمتش دور میکند؛ اینکه انسان از متخصص استفاده نکند و متخصص تربیت نکند و بعد بگوییم کار کنید، نمیشود؛ اقتصاد از پیچیدهترین علوم است. فرمود کسی که آب و خاک دارد و فقیر است دور از رحمت خداست. پیامبر(ص) هم فرمودند اگر گفته شد یک ساعت دیگر قیامت خواهد شد و نهالی در دست شما هست؛ این نهال را بکار و بمیر؛ آیا این حرف، بوسیدنی نیست؟
اختلاسگران خود را برده دنیا قرار دادهاندبنابراین عدهای خود ر ا در دنیا خریدند و خدا از آنان به عنوان مقتول فی سبیل الله یاد میکند و اینها شهید هستند؛ در سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۱ فرمود: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَیٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. برخی خود را به دنیا میفروشند و خود را برده قرار میدهند و اختلاس میکنند.
البته گاهی کسی در عرصه قلم و کار فرهنگی تلاش میکند و او هم باید تا آخرین لحظه عمر دست از تلاش برندارد کما اینکه کسانی چون بوعلی سینا اینطور بودند. ما در اسلام شخصیتهایی داشتیم که نه استاد داشت و نه شاگردی در حد خودش متولد شد حتی بهمنیار هم که انسان فحلی است در سطح او نبود. ابوریحان بیرونی وصیت کرد وقتی من ُمردم با برادههای تراشیده شده نِی که با آن کتاب مینوشتم آب گرم کنید و مرا غسل دهید زیرا حاصل یک عمر قلمزدن من است؛ ما چنین عالمانی داشتیم و کتب گذشته به وسیله این افراد حفظ شده است و نوشته شده است.
خدا تاکید فرمود کسانی که با من معامله کردند خود را خریدند و آزاد کردند و این کم مقامی نیست که خدا بفرماید: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ ۚ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا؛ خدا و ملائکه صلوات میفرستند نه صلوات افراد عادی مانند ما؛ پس ما و مسئولان نه باید راه کسی را ببندیم و نه بیراهه برویم؛ فریب، راه نیست و با آن نمیتوان زندگی کرد زیرا خود انسان گرفتار میشود. دین اسلام حتی فریب یک حیوان را جایز نمیداند و پیامبر(ص) وقتی فردی میخواست اسبش را فریب دهد او را نهی کرد. برخی تعابیر در مورد حیوانات وجود دارد حالا میشود ملتی را با دروغ، فریب دهیم؟
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)